یکشنبه، دی ۱۴

پايبندي بر سنتهاي قومي نه ديني

آقاي پاريزي مطلبي در مورد اشرار سيستان و بلوچستان نوشته‌اند، كه به نظرم ديدگاه جالب و موشكافانه دارند. من در اين مورد آگاهي كافي ندارم، اما معتقدم اين‌گونه برنامه‌ريزي‌ها و سياست‌مداري‌ها از عهده‌ي كله‌ي پوك حاكمان ج.ا.ا برنمي‌آيد! بنظر من؛ ما در ايران شاهد يك حكومت استبدادي‌ي قرون وسطائي هستيم، كه توانائي حتي جلب رضايت فرزندان سران نظام را هم ندارد! اين‌گونه سياست كردن‌ها و برنامه چيدن‌هاي مدبرانه كه ايشان به ج.ا.ا نسبت مي‌دهند، متعلق به حكومت‌هاي توتاليتر است كه داراي يك نظم مشخص ديكتاتوري مي‌باشند. ج.ا.ا را نه مي‌توان اينچنين دست بالا و مدرن دانست، و نه آنچنان دست و پا بسته و ضعيف كه از پس قلدري‌هاي بوش برنيايد و نتواند آمريكا را با زبان خاص قرون وسطائي رام و اهلي كند.

اما مسئله‌ي دوم اينكه در قسمت: «دلايل پيدايش اين گروه تو در تو»، در انتها نوشته‌اند؛ آشنائي با تيراندازي و نشانه‌روي از سنت‌هاي مؤكد اسلامي‌ست. اين درست، اما من نظر ديگري دارم: در ميان ايرانياني كه در اين مرز مشترك ايران اكنون زنده‌گي مي‌كنند، اقوام بلوچ در حفظ اصالت‌هاي ملي و باستاني خود بيشترين تلاش را داشته‌اند، كه بنظرم بيشتر مديون منطقه‌ي جغرافيائي‌شان هستند. (به نام‌هاي پارسي آنها توجه كنيد. پس از بلوچ‌ها بايد كردها و لرها را نام برد كه آنها هم بخاطر همين اتحاد و اصالت قومي‌شان از ديرباز مورد سياست حاكميت بوده‌اند) اين سنت‌هاي تيراندازي و نشانه‌روي كه ايشان خواسته يا ناخواسته به نام تأكيدات اسلامي ذكر كرده‌اند، بجا مانده از دوران باستان ايران است. آموزش شكار و كشتي و رزم از بعد از دوران طفوليت براي كودكان پارسي واجب بوده و بسيار سخت‌گيرانه دنبال مي‌شده. فن شكار و رزم تن به تن از صفات برتري جوئي ايرانان در مقابل ديگر تمدن‌ها، و باعث تفاخر مردان ايراني بر يكديگر بوده. وابسته‌گي امروز اين اشرار جنوب شرق ايران به زنده‌گي با اسلحه، و در گذشته كردها و دورتر از آنها لرها، بخاطر پايبندي بر سنت‌هاي قومي ــ ايراني است، نه ديني ــ عربي.

هیچ نظری موجود نیست: