یکشنبه، مرداد ۵

کلاس دینی

توی کلاس دینی وقتی ۱۱ سالم بود معلم می‌گفت‌‌؛

نباید مشروب بخوری، من اصلا نمی‌دونستم مشروب چیه

معلم دینی یادم داد.

نباید با دخترا بازی کنی و بهشون نگاه کنی

من اصلا توی بازی با دخترا متوجه بدنشون نبودم

معلم دینی یادم داد.

معلممون میگفت نباید بدون عقد شرعی همبستر بشی، من از حرفهاش چیزی نمیدونستم

معلم دینی یادم داد.

میگفت اگه خواهر داری نذار بدون روسری بره جلو نامحرم، من نمیخواستم به خواهر زور بگم.

معلم دینی یادم داد.

میگفت زنها نصف مردها ارث میبرن، من نمیخواستم به زنها یه جور دیگه نگاه کنم، نمیخواستم حقشون رو بخورم

معلم دینی یادم داد.

سر کلاس دینی همیشه حرف از دوری از زنها و حرف بهشت و حوری و شهوت بود.

ما جدا افتادیم از جنس مخالف.

ولی همیشه راجع بهش با ما حرف زدند.

همیشه تکرار کردند.

«یه جور عقده شد».
تکرار ، تکرار ، تکرار و...

ذهن هایی که فقط پر شده بود از شهوت بدون خاطره ای.

ما گرفتار افکاری همیشگی بودیم، بدون هیچ راهی برای شناخت.

ما از جنس مخالف جدا بودیم.

واسه همینه الان بلد نیستیم رفتار با جنس مخالف رو.

واسه همینه تا یه زن میبینیم ذهنمون، نگاهمون، رفتارمون جوریِ که خودتون میدونید...

معلم دینی از جنس مخالف برای ما ذهنیت انسانی نساخت، ذهنیت ابزاری ساخت.

یه روز گفت از رو آیات قرآن بخون، خوندم ولی نفهمیدم، اون وادارم کرد کاری انجام بدم که نمیفهمم

من نمیفهمیدم معنی کلمه ها رو فقط میخوندم، بعد گفت حفظ کن، حفظ کردم همون چیزی که نمیفهمیدم رو.

بعد توی جشن ۲۲بهمن همون آیات رو همخوانی کردیم.

به ما جایزه دادند بخاطر چیزی که نفهمیده بودیم ولی حفظ کرده بودیم.

معلم دینی به ما یاد داد هر چیز که اطرافمون خوبه «نعمت خداست».
هر چیزی که بده «حکمت خداست».
ما این وسط یه مشت علافیم که کاری از دستمون ساخته نیست.

معلم دینی بود که یاد داد قبل انجام هر کاری بگو «بسم الله الرحمن الرحیم»
ولی یاد نداد قبلش فکر کنیم.

معلم دینی بود که یاد داد تقیه کنیم.
(تقیه یعنی: میزان تقوای شما بسته به شرایط تایین میشود، یعنی اگه صلاح بود که دروغ بگید اشکالی نداره، یا اگه صلاح بود یه نفر رو بفروشید اشکال نداره، یا اگه صلاح بود منت کشی کنید اشکال نداره)

معلم دینی بود که سر صف نماز تهدید کرد اگه کسی که خندیده رو معرفی نکنیم از همه نمره انضباط کم میکنه...

همونجا بود که معنی آدم فروشی رو فهمیدیم.

معلم دینی بود که گفت هر کس بیاد راهپیمایی ۲ نمره بهش کمک می‌کنه

همونجا معنی دستمال به دستی و پاچه خواری رو فهمیدیم...

الان از ما چی مونده؟
آدمایی هستیم که همه چیز، و همه اطرافیان خود را می‌فروشیم

ریا میکنیم (تقیه)، جلوی رئیسمون مطیع محض هستیم؛ تا به پول و قدرت و احترام برسیم.

واسه رسیدن به یه دختر از غرور، شرف، همه چیزمون میگذریم، همه ترفندها رو به کار میگیریم اما پس از رسیدن به خواستمون مثل یه ابزار کنار میذاریم. (نمیفهمیم که اون یه انسانِ)

ما پسران ایرانیم.

مردان ایرانیم.

دوست داشتیم خوب باشیم....

ولی معلم دینی داشتیم

من دوست دارم برگردم به ۱۱ سالگی وقتی معلم دینی رو دیدم ترک تحصیل کنم.
چون ترک تحصیل بهتر از ترک انسانیته !!!

دوشنبه، تیر ۲۳

باگ‌های ‏قرآن

‏۹۹ مورد پرسش‌برانگیز در قرآن:

۱. برده‌داری را مجاز میداند.
(بقره 177-221) ، (نساء 24-25-36)، (مائده 89)، (توبه: 60) ، (نحل71-75) ، (مومنون 5-6) ، (نور 33-58) ، (احزاب: 26-50-52-55) ، (مجادله3) ، (معراج 29-30) ، (انسان 8) ، (بلد12-13) ، (روم28 )

۲. دستور به خشونت علیه زنان.
(نساء 34)

۳. تخت نشان ‏دادن جهان. (راعد 3)، (کهف 7)، (غاشیه 20)، (شمس 6)، (نازعات30)، (انشقاق3)، (بقره 22) ، (نبا 6-7) ، (ذاریات 48)

۴. در آیات مشخص نیست چه کسی صحبت می‌کند، سه گوینده وجود دارد: من (محمد) ، او (خدا) ، ما. (هود 2) ، (ذاریات 51)، (انعام114)، (حجر9)، (ملک19-20)، (احزاب 56) ؟؟؟

‏۵. نمی‌داند که اسپرم در بیضه شکل می‌گیرد. (طارق7)

۶. می‌گوید همه موجودات را جفت آفریده است. از باکتری ها چیزی نمی داند. (ذاریات 49)

۷. ادعا می‌کند که خورشید در حال غرق شدن در گِل است. (کهف86)

۸. ستارگان را برای ترد شیطان و چیزی شبیه چراغ می‌داند. (ملک 5)

۹. قطب‌های بالا و پایین زمین در دستور کار نماز و روزه ‏گرفتن مشخص نیست. (بقره187)

۱۰. از دایناسورها که میلیونها سال بر زمین حکومت کردند خبری نیست، اما در مورد شتر صحبت می‌کند! (غاشیه17)

۱۱. انسان نئاندرتال که بر زمین زیسته وجود ندارد، اما فرشتگان، شیاطین و جن‌ها که هرگز دیده نشده‌اند وجود دارند. ‏(بقره 102) ، (انعام 8-9) ، (اعراف 20)

۱۲. چیزی از مغز در قرآن گفته نشده و بجای مغز، قلب به عنوان اندام خردورزی شناخته شده. (محمد24) ، (اعراف 179) ، (حج 46) ، (ال عمران119)

۱۳. در سهم الارث عدالتی در کار نیست. (نساء 11-12)

۱۴. زن و مرد را به عنوان شاهد یکی نمی‌گیرد. (بقره 228-282)

۱۵. تنها برای ‏قبایل عرب نوشته شده است. (فصلت44)، (یوسف2)، (شورا7)، (انعام92)

۱۶. از ترتیب رابطه جنسی می‌گوید. (احزاب51)

۱۷. بسیاری از آیات یکدیگر را انکار می‌کنند. آیات جداگانه ای وجود دارد که هر کدام نشان می دهد اولین مسلمان محمد، موسی و ابراهیم بوده است. (اعراف 143) ، (انعام 163) ، (ال عمران 67)

‏۱۸. روش‌های مجازات غیرقابل تصور مانند قطع دست و پا و چیه دار را پیشنهاد می کند. (مائده33-38)

۱۹. دستور برای بریدن سر. (محمد 4)

۲۰. می‌گوید هرکجا که غیر خودی یافتید بکشید. (بقره 191)

۲۱. تنها برای محمد لیستی از زنان وجود دارد. مؤمنین ۴ زن، محمد نامحدود. (احزاب 50)

۲۲. برده جنسی شدن زن را ‏مجاز میداند. (معارج 30) ، (نساء 24-25) ، (مومنون6) ، (نور 33)

۲۳. برخی از آیه ها دارای تناقض بیان هستند. مثلا هنگامی‌که در حال شمارش رفتارهای حرام است، جملات مثبتی مانند "محبت به والدین" وجود دارد. ؟؟؟

۲۴. به عربی گفته شده که همگان بفهمند. درحالی که عربی زبانی جهانی نبوده و اساسا پس از نوشته شدن قرآن، این زبان تکمیل نیز شده. (یوسف 2)

۲۵. آیه‌ای وجود ‏دارد که می گوید "برای مکه و اطراف آن نازل شده"، برای جهان نازل شده هم هست... قرآن جهانشمول نیست، بلکه قومی قبیله‌ای است.(انعام92)

۲۶. به عموی پیامبر، عبدالعزی، لعن و توهین شده و در حین دعا ... (المسد 1-5)

۲۷. آیه برای چگونگی بیرون کردن میهمانان از خانه پیامبر وجود دارد! (احزاب53)

۲۸. آیه‌ای ‏وجود دارد که پیغمبر میتواند با زن فرزندخوانده خود،زید هم آغوش شود.(احزاب37)

۲۹. برای سن ازدواج محدودیتی وجود ندارد. ؟؟؟

۳۰. برده جنسی نامحدود حلال است. (مومنون6) ، (نور32-33) ، (احزاب 50-52-55) ، (معارج 30)

۳۱. آیه ای وجود دارد که زیر سوال بردن آیات را منع کرده. (مائده 101)

‏۳۲. او از زنا و مشروب به عنوان پاداش آخرت نام میبرد که در دنیا حرام کرده است.(بقره 219)، (مائده 90-91)، (یونس4)، (نحل 67)، (بقره 25)، (ال عمران15)، (دخان54)، (طور20) ، (رحمان72) ، (واقعه23) ، (نبا 33-34)

۳۳. همجنس‌گرایان لعنت میشوند.(نساء15-16) ،(اعراف: 80-81)،(حجر71) ، (شورا165) ، ‏(نمل 55)

۳۴. گفته می شود غیرمسلمانان می توانند وارد بهشت ​​شوند، در حالی که آیه دیگری درست برعکس است.(بقره 62)، (مائده 69)، (نور39)،(هود 15-16)، (توبه 17)

۳۵. نحوه انجام نماز توضیح داده نمی شود. ؟؟؟

۳۶. سردرگمی و اشتباه در یک واقعه تاریخی. مریم را به عنوان"خواهر هارون"خطاب می‌کند. اما ‏این دو مریم کاملاً مستقل از یکدیگر هستند. مریم، مادر عیسی، برادری به نام هارون نداشت. اولین نفر از این دو مریم حدود 1700 سال قبل از دیگری زندگی میکرده.(مریم 28)

۳۷. بت‌هایی به نام‌های لات، منات و عزّی را ستایش می‌کند. (نجم 19-20)

۳۸. آیاتی وجود دارد که جنگ را تشویق می‌کند.
‏(بقره 190-193-216-244) ، (ال عمران166) ، (نسا 71-72-76-84) ، (انفال 17-39-65) ، (توبه 14-15-46- 111-123) ، (حج39) ، (احزاب 18-19) ، (محمد 20) ، (فتح 11-16)، (حجرات 15)

۳۹. آیه بعد بلافاصله این آیه را انکار می کند که می‌گوید چند مسلمان در برابر چند کافر در یک جنگ قرار گرفتند. (انفال 65-66)

‏۴۰. زن را "غنیمت جنگی" می‌داند. (نساء 24)

۴۱. "مانند دوره جهالت خودتان را بیرون نریزید" گفته و آزادی زن را محدود میکند(احزاب 33)

۴۲. ادعا می‌کند که ماه شکافته شده است. (قمر 1)

۴۳. کهکشانی وجود ندارد. ؟؟؟

۴۴. چگونگی بوجود آمدن فضا کاملاً نادرست است. ؟؟؟

۴۵. نحوه شکل گیری جهان با علم مخالف است.

‏۴۶. می‌گوید: خورشید به دور زمین می‌چرخد. (انبیا 33)

۴۷. خداوند در آیات زیادی لعن و نفرین می‌کند و حتی گاهی به خودش می‌گوید: "خدا آنها را لعنت کند". (منافقین4) ، (توبه30)

۴۸. در قرآن هیچ سخنی با زنان گفته نشده. ؟؟؟

۴۹. برخی حیوانات را حقیر می‌بیند و از توهین‌های کودکانه‌ای مانند ‏"میمون‌های شرور" برای کافران استفاده می‌کند. (بقره65) ، (مائده 60)

۵۰. محمد مانند خدا پرستش می‌شود. (احزاب 56)

۵۱. در یک آیه می‌گوید همه غنایم سهم پیامبر است، هنگامی که جهادی‌ها از جنگ امتناع می‌کنند، می‌گوید "یک پنجم غنایم" سهم پیامبر است. (انفال 1-41)

۵۲. آیاتی در مورد اینکه آیا عایشه ‏همسر کوچک پیامبر ، مرتکب زنا شده است یا نه وجود دارد. فتنه ها و شایعات نیز فراموش نمیشوند.(نور 11-12-13-14-15)

۵۳. فرگشت و Evolution اصلاً وجود ندارد. ؟؟؟

۵۴. آیات مثبت و منفی در مورد مشروب وجود دارد. (نحل67) ، (بقره219) ،(مائده 90-91)

۵۵. دستور می‌دهد با یهودیان و مسیحیان دوستی نکنید. (مائده 51)

‏۵۶. زنان را "کشتزار" می‌نامد. (بقره223)

۵۷. آیه‌ای وجود دارد که می‌گوید هیچ تفاوتی بین انبیا وجود ندارد و آیه دیگری می‌گوید محمد ارزشمندترین پیامبر است.

۵۸. می‌گوید که خیر و شر از جانب خدا می‌آیند، جای دیگر میگوید خوبی‌ها از خدا شر از شما می‌آید.

۵۹. رفتن به فضا را غیرممکن می‌داند.(رحمان 33)

‏۶۰. ماه را منبع نور توصیف می‌کند و نمی‌داند که نور خورشید را منعکس می‌کند. (یونس5) ، (نوح 16)

۶۱. هیچ اطلاعاتی در مورد بیگ بنگ نیست. ؟؟؟

۶۲. بین برده‌گان و مردم آزاد فرق قائل است. (نحل 75)

۶۳. داستان‌های افسانه ای در مورد صحبت مورچه، اژدها و غیره وجود دارد. (نمل18) ، (عرف 107)

‏۶۴. به شیطان در یک آیه جن، در دیگری فرشته میگوید.(کهف 50)،(بقره34)

۶۵. آیه ای وجود دارد که می گوید در قیامت خداوند شفاعت نمیکند و همچنین آیه ای نیز وجود دارد که خدا شفاعت میکند.(بقره 48) ، (زخرف 86) ، (نجم: 26) ، (زمر43)

۶۶. حیوانات، گیاهان، جغرافیا و غذاها مختص خاورمیانه هستند.؟؟؟

‏۶۷. در یک آیه، وصیت واجب است، در دیگری نیست. (بقره180)

۶۸. خداوند به محمد صلات می کند. (احزاب56)

۶۹. در حالیکه قبله، بیت المقدس است، پس از اعتراض یهودیان، كعبه می‌شود. (بقره144)

۷۰. در جهنم به ابوجهل پیشنهاد دوئل ارائه میشود. (علق 13-19)

۷۱. آیه 31 سوره رحمان بین دو جمله عین هم مانند ‏پلاک چسبانده شده است.(حتما نگاه کنید ..)

۷۲. خداوند متعال که از همه چیز آگاه است ساعت قیامت را از ملائکه می‌پرسد.

۷۳. هیچ چیز برای زنان در بهشت ​​وعده داده نشده است. ؟؟؟

۷۴. او حیوانات را وسیله حمل بار، کشتن و خوردن و حمل و نقل می داند، بی ربط به قانون انتخاب طبیعی و فرگشت.

۷۵. بعضی از آیات همان زمان ‏محمد حکم‌شان را از دست می‌دهند اما همچنان هستند.

۷۶. برای سوال از پیامبر دستور به صدقه می‌دهد. (مجادله 12)

۷۷. عرض بهشت ​​در آیات متفاوت توصیف شده است. (حدید21) ، (ال عمران133)

۷۸. می‌گوید زمین قبل از کائنات ایجاد شده است. (فصلت 9-12)

۷۹. در صورت عدم وجود باد، کشتی متوقف می‌شود. (شورا 33)

‏۸۰. اگر زن را 3 بار طلاق دهید، با شخص دیگری ازدواج کند و طلاق بگیرید، منطقی عجیب دارد که انگار دوباره برای شما حلال است. (بقره 230)

۸۱. ادعا می‌کند در جایی که خط بین آسمان و زمین دیده می‌شود، آنها را از هم جدا کرده است.(انبیا 30)

۸۲. مانند سایر کتابها، افسانه کشتی نوح را بدون اینکه ‏اثباتی برای آن وجود داشته باشد به دفعات روایت می‌کند. (مومنون27)،(هود 37-38-42-44) ، (عرف64)، (یونس73)، (شورا119)، (عنکبوت15-65)

۸۳. در حالی‌که آیات در مکه مسالمت آمیز است، هنگامی که محمد در مدینه قوی‌تر می‌شود، آیات وحشی فرا می‌رسد. (كافرون6) ، (توبه 29)

۸۴. آیه‌ای وجود دارد که از ‏عدم "انحراف اخلاقی" محمد دفاع می‌کند. (اعراف 61)

۸۵. روز و شب از تعاریف علمی کاملا متفاوت تعریف می‌شود.

۸۶. گفته می‌شود میکائیل مسئول هواشناسی است، اما تریلیون سیاره وجود دارد.

۸۷. گفته می‌شود که مرجان و مروارید در آب شیرین قابل پرورش است. (رحمان 19-22)

۸۸. هنگام نقل قول از تورات ‏اشتباهاتی انجام شده است، تصور می‌شود مزمورها كتاب هستند. (قرآن / مائده 45 - تورات / خروج 21: 23.25) ، (قرآن / انبیا 105 - تورات / مزمور37:29) ، (قرآن / اعراف 40 - کتاب مقدس / متی 19: 24 - مارک 10: 25 - لوقا 18:25) ، (قرآن / ال عمران 93 - تورات / آفرینش بخش 32: 22.31) ، (قرآن / حجر9 ‏- تورات / اشعیا: 40/8 - کتاب مقدس / مت: 5-18)

۸۹. بهشت ​​فقط به عنوان حرمسرای نران توصیف می‌شود.

۹۰. گفته می‌شود که خدا عده‌ای را راهنمایی نمی‌کند و آنها را خواهد سوزاند.

۹۱. می‌نویسد که آسمان برای اینکه روی زمین سقوط نکند، نگه داشته میشود.(حج 65)

۹۲. خطای محاسبات ریاضی در آیات11-12نساء.

‏۹۳. خورشید به عنوان یک ستاره معمولی شناخته نمی‌شود.

۹۴. برخلاف علم، همه چیز این منطق را دارد که برای انسان ایجاد شده است.

۹۵. درباره جن صحبت می‌کند، هیچ مدرک علمی از وجود آنها وجود ندارد.

۹۶. خداوند در برخی آیات در حال مذاکره است.

۹۷. دزدی حرام است، اما غارت کسانی که در جنگ اسیر ‏شده‌اند حلال است. (مائده38) ، (نساء 24)

۹۸. سوره نساء آیه 23، محارم را منع می کند، سوره احزاب آیه 50 تنها به پیامبر اجازه می‌دهد.

۹۹. واژه "عشق" هرگز در قرآن ذکر نشده است.

منبع:قرآن
https://twitter.com/sazanist40?s=09

جمعه، خرداد ۳۰

قتل ‏های ‏ناموسی‏

https://nl.m.wikipedia.org/wiki/Eerwraak

Of eerwraak ook in het oude Rome voorkwam moet worden onderzocht. Kennelijk had de familie-oudste het recht seksueel actieve ongetrouwde dochters of overspelige vrouwen te vermoorden.

Although Sikhs and Hindus do sometimes commit such murders, honor killings, both worldwide and in the West, are mainly Muslim-on-Muslim crimes. In this study, worldwide, 91 percent of perpetrators were Muslims. (…) in Europe, Muslims comprised an even larger majority at 96 percent.

چرا آمار قتل‌های ناموسی در اروپا همش برای مسلمانان است؟ چرا میگن این قتل‌های ناموسی از قوانین رضا شاه آغاز شده است؟ قوانین آن دوره مگر توسط ملاها براساس احکام اسلام نوشته نشده؟! چرا دهخدا وقتی می‌خواهد واژه ناموس را تعریف کنه حرف از احکام الهی میزنه؟ مگر الله هم در تعریف ناموس و تعصبات جاهلی و ناموسی نقش داره؟ مگر تاریخ قتل‌های ناموسی به ماجرای پسران یعقوب و یا دختر داوود برنمیگرده؟ مگر یهوه مبتکر مشروعیت مجازات ناموسی نیست؟ مگر قوانینی که به مردان برای قتل ناموسی اجازه می‌دهد در میان قوانین حمورابی و قرون وسطی و حتی اینکاها وجود نداشته؟ مگر در روم باستان مجازات ناموسی یک قانون مردسالارانه نبوده؟ مگر نه که در ایران وقتی مانی ادعا می‌کند زن مایه‌ی فرومایگی و درماندگی مردان است، او را دادگاهی می‌کنند؟ مگر قوانین ساسانیان نمیگه دختر حق داره با هر کسی که دوست داشت ازدواج کنه و پدر در صورت مخالفت حق نداره او را از ارث محروم کنه؟ مگر پادشاهان ساسانی دودمان خود را با نام مادران در کنار دودمان پدری سنگ‌نگاری نکرده‌اند؟ پس شگفت‌انگیز نیست که قتل‌های ناموسی در ایران تنها مربوط به ایرانی بودن ماست؟ آیا هیچ ارتباطی به مسلمان بودن ما ندارد؟ آیا ادیان ابراهیمی هیچ نقشی در گسترش فرهنگ مردسالاری و زن‌ستیزی نداشته‌اند؟ چرا نوبت به ایران که میرسه همه کاسه کوزه سر ایرانی بودن ما شکسته میشه؟ چرا جایی که باید پدافند ایران باشیم، فوری تبدیل میشیم به یه تازی اشغالگر ایران؟

جمعه، اردیبهشت ۲۶

حق‌طلبی

روزی که حسین گرد کعبه چرخ می‌زد و تصمیم گرفت وارونه بچرخد و به سمت کوفه رود، اگر گمان می‌کنید هدفش دستگیری از ستمدیدگان و جانبداری از حق بوده، سخت در اشتباه هستید. زیرا در آن دوره راه رسیدن به حق و دستگیری از ستمدیدگان، از ایران می‌گذشت نه کوفه که مرکز قدرت بود.

اگر گمان می‌کنید الله پیروانش را به راستگویی فراخوانده سخت در اشتباه هستید. گمان می‌کنید الله چند بار مردم را به راستگویی فراخوانده؟ و مقایسه کنید با درخواست از مردم تا او را بندگی کنند. یا حتی درخواست برای پوشاندن شرمگاه. گویی در پایان هر جمله نگران می‌شده که مردم هنوز به قدرت و عظمتش پی نبرده‌اند، و به اندازه کافی نمی‌ترسند!

پنجشنبه، فروردین ۲۱

جاوید شاه؛ نماد ایران‌پرستی

در ساخت بنای تاریخی تخت جمشید، ایرانیان از نیروی کارگری و متخصص یونانی و مصری بکار برده‌اند. یعنی برده نبودند.

در ارتش ایران از هخامنشی گرفته تا ساسانیان، تازیان نیز آزادانه حضور داشتند و دستمزد می‌گرفتند و در غنایم سهیم بودند. آنها تحت آموزش‌های ایرانیان و رومیان جنگاور شدند. وگرنه در عربستان که شیر نبود تا آقای حمزه شکارچی شیر شود. 

در دوره ساسانیان مردم ایران با قاتلان کوروش بزرگ رابطه فرهنگی و اجتماعی داشتند. گواهش وجود میدان‌های اجرای مراسم سیاوشان در مناطق شرقی کاسپین است.

در طی ۶ صده پس از سلوکیان، هرگز هیچ نمونه‌ای از سلطه‌گری مغ‌های زرتشتی دیده نمی‌شود که بدتر یا بیشتر از شرایط سلطه مسیحیت سزار روم در همان دوره بوده باشد. همیشه برای شناخت هر چیزی باید آنرا مقایسه کرد. نگاه مطلق همیشه به گمراهی می‌کشد یا یک فریب‌کاری بیش نیست. 

تازیان در حالی که آلوده به فرهنگ برده‌داری بودند و با تجارت برده‌ها ثروت‌اندوزی می‌کردند و اسلام هم برده‌داری را رد نکرده بود، در آن هنگام که پادشاهی ساسانی بر بخش‌هایی از خاک عربستان امروزی و بالای آن که اقوام گوناگون تازی زندگی می‌کردند تسلط داشت، و آنها بخاطر برافراشتن درفش ایران به خود می‌بالیدند، اما هرگز ایرانیان نخواستند که تازیان را به بردگی بگیرند.

حتی پادشاهی ساسانی جلوی برده‌داری در مناطق عربستان تحت نفوذ خود را می‌گرفت و سلطان عرب در آن بخش از قلمروی ایران نیز همان عربی بود که تا دیروزش سلطان آنجا بود و از پادشاهی ساسانی برای کمک در برابر بیگانه یاری می‌گرفت. و در آن حال تازیان هرگز به پرداخت باج زور به پادشاه ایران مجبور نشدند. و تازه پادشاهی ساسانی برای کمک به آنها بدون درخواستی لشکرکشی می‌کرد.

این درحالی است که تازیان در آن ۶ صده چندین بار تلاش کردند که به ایران حمله کنند و حتی موفق هم شده بودند ولی دوباره عقب رانده شدند. شاید اگر شکست نمی‌خورد‌ند و بر ایران (سرزمین ثروت و فرهنگ و هنر و تکنولوژی آن دوره) مسلط می‌شدند، امروز ما می‌گفتیم که در صده نخست میلادی ایرانیان از رنج ستم اشکانیان و میترا پرستان به اسلام روی آوردند. 

پس از آنکه به هر دلیل تازیان در ایران مسلط شدند، نه تنها باج و خراج و جزیه گرفتند و تاراج کردند و قتل عام مردم غیرمسلح، که با برده‌داری و آوارگی و اسارت ایرانیان هر آنچه دست‌مایه فرهنگ ایرانی و هنر آریایی بود نابود کردند، و سپس هر آنچه که خوب یافتند به خود و الله‌شان نسبت دادند.

و هر آنچه نتوانستند نابود کنند، چنان به جعل تاریخ و فرهنگ ایرانی دست بردند که امروز تشخیص چپ و راست ایرانی بودن کاری سخت تر از یافتن سیاره زندگی در ناکجای کیهان است.

طوری که امروز ایرانی‌ها گمان می‌کنند که نیاکان‌شان با آغوش باز اسلام آورده‌اند. آن هم از ستم مغ‌ها! همان مغ‌ها که در دوره ساسانیان که به جعل تاریخ به نام سلطه زرتشتیان نامگذاری شده هم حتی زیر فشار مسیحیان بوده‌اند. نمونه‌های آنرا حتی خود مسیحیان رومی نقل کرده‌اند. که چگونه در ارمنستان جنگ مذهبی بر علیه زرتشتیان راه انداختند تا بتوانند آنجا را به نفع خود مصادره کنند. همان زمان که در ایران، دبیران (نویسندگان اسناد رسمی ساسانیان) از میان مسیحیان بودنده‌اند. 

در جعلیات تاریخی‌شان نام از مانی و مزدک می‌برند بعنوان پیامبران ایرانی که مورد ستم مغ‌های زرتشتی قرار گرفته‌اند. دیگر اما نمی‌گویند که در طی آن ۶ صده اگر دو بار دگراندیشان مورد ستم زرتشتی‌ها بوده‌اند، خب از خود بپرسید زرتشتی‌ها در همان دوره چند بار مورد هجوم و قتل و غارت و تجاوز دیگر ادیان در سرزمین ایران قرار گرفته‌اند؟! بگذریم از حقیقت باورهای کژ اندیشانه و ضد انسانی مانی و مزدک. 

بايد پرسید پس چگونه در همان دوره که ایرانیان اسیر ستمکاری مغ‌های زرتشتی بوده‌اند، و به همین خاطر با آغوش باز اسلام آورده‌اند، پس مذاهب گوناگون مسیحی چرا اسلام نیاوردند؟ زیرا به گواه تاریخ آنها بوده‌اند که برای نجات از ستم امپراتوری روم به ایران کوچ می‌کرده‌اند. ظاهرا آنها بسیار بیشتر از ایرانیان زیر فشار استبداد دینی بوده‌اند و از سویی هم ایران را سرزمین آزادی اندیشه می‌پنداشته‌اند. و اصلا چرا در آن شرایط، مردم اروپا مسلمان نشدند؟

و آنگاه که تازیان چون سیلاب بلا به سرزمین‌های ایران تاختند، همه آن دشمنی‌ها و آزارها و انسان‌ستیزی‌ها نیز به نام اسلام و الله‌شان ثبت کردند. و بگونه‌ای مقدس ساختند که پلیدی‌ها و پلشتی‌هایشان برای ایرانیان چیزی بود چون معجزه الله.

پس از سلطه الله در ایران، از پایان ساسانیان تا پیدایش صفویه، ایران آشوب می‌شود و شناور در هوای غبارآلود اسلام با تاخت و تاز همه اقوام دون‌مایه و پست‌فرهنگ پیرامون که تاکنون حسرت شبیخون به سرزمین‌های ایران را داشتند. 

در آن دوره انواع صفات فرهنگی میان اقوام کوچ‌نشین و رذائل اخلاقی‌شان در ایران گسترش یافت. از زن‌ستیزی و کودک آزاری گرفته تا کف بی‌هویتی و ایران‌ناشناسی. واژه ایران که تا آن دوره به معنای فرهنگ و تمدن بود، تبدیل شد به نامی نجس و مجوسی. 

جایی که نام ایران و فرزندان جم در آن دوره مترادف با فرهنگ و تمدن بود و غیر آن ناسپاسی، آنگاه طوری شد که ایران‌ستیزی همانا افتخاری بود برای فرزندان جم، که خود را عجم می‌نامیدند. و شگفتا که عجم را به معنای زبان نفهم می‌فهمیدند، که یعنی عربی نمی‌دانند. در حالی که عجم در زبان تازیان حیره به معنای فرزندان جم میشد.

و ايرانيان به پایان پستی و خود ناباوری رسیده بودند، زیرا که حتی زبان‌شان دیگر ایرانی نبود و اگر به زبان ایرانی گفتگو می‌کردند نیز نامش را می‌گذاشتند زبان پارسی نه ایرانی. مگر مهم‌ترین نشانه هویت ملی یک ملت چیست؟ چرا هر کشوری به زبان کشور خودش گفتگو می‌کند اما ایرانیان به جای زبان ایرانی یا به زبان فارسی گفتگو می‌کنند یا به پشتو، کردی، ترکی، عربی؟!

ايران ستیزیِ ایرانیان تا آنجا پیش رفت که از خود بیگانه شدند و از ترس دشمن بیگانه به دشمنان خودی رو آوردند. و در نتیجه تشیع کاری کرد که تازی و ترک و مغول نکرده بودند. مگر هویت ملی چگونه از میان می‌رود و کشورت نابود می‌شود؟! آنجا که بیگانه می‌شود نان‌آور خانه. و تشیع می‌شود فرهنگ ملی ایرانیان!

پس از آن نیز با گسترش صفویه دیگر استبداد دینی و دین فروشی باب شد. استبداد دینی از تشیع آغاز شد نه از ساسانیان و مغ‌های زرتشتی. وقتی صفات زن‌ستیزی و کودک آزاری و خودباختگی و ناباوری و بی‌هویتی با هجوم تازی و ترک و مغول در ایران گسترش یافت، حالا نوبت به گسترش صفت تبعیض دینی در دوره صفویه بود. و تعمیق این صفات تاکنون در شالوده مغز ایرانیان استوار است.

رنج کسانی چون کسروی و ملایری و هدایت و بسیاری دیگر این است که ایرانیان را با ایرانی بودن‌شان آشنا کنند. کیست که بتواند به تارزان یاد بدهد چون انسان‌ها زندگی کند؟ اگر نه که چه اهمیتی دارد که چرا تارزان از خاندانش دور مانده؟! 

سقوط ساسانیان نه از ستمکاری بود و نه استبداد دینی یا تبعیض و فاصله طبقاتی و حذف دگراندیشان. ساسانیان به دلیل چهار پدیده ویرانگر که همزمان رخ داد سقوط کردند: نخست پیشرفت و گسترش فئودالیسم که دیگر به پایان راه طبیعی و تاریخی خود رسیده بود و نیاز به تحول ساختاری در سیستم اقتصادی ایران پدیدار می‌شد. این یک آفت نبود، بلکه پیشرفتی بود که در هیچ کجا وجود نداشت تا صده شانزده میلادی در اروپا. دوم جنگ‌های چند ده ساله رومیان که بخاطر دین تازه‌شان نیاز به قدرت بیشتر داشتند و باید جایگاه از دست رفته را با سلطه بر ایران باز می‌یافتند. این جنگ‌ها ایران و روم را به شدت ضعیف کرده بود. ولی رومیان بدلیل نیروی تازه مسیحیت تلاش کردند تا ایدئولوژی تازه‌شان را به ایران نیز صادر کنند و با این کار ابزار نویی ساختند برای سلطه‌گری. ایدئولوژی آنها در ایران در دریچه تازیان به نام اسلام تغییر یافت، وگرنه تازیان تا هنگام معاویه بویی از اسلام نبرده بودند. سوم قدرت گرفتن تازیان به خاطر آموزش های رزمی پیشرفته در ارتش ایران و روم، و دیدن وفور نعمت و آزادی و فرهنگ و هنر و ثروت ایرانیان که زبانزد بود و موجب آشنایی با روش‌های جنگی و استحکامات دفاعی و مرزهای ایران. این آشنایی آنها با مرزهای ایران و سیستم‌های دفاعی موجب آسان‌تر شدن یورش به ایران شد. چهارم و از همه مهم‌تر، شیوع بیماری مرگبار و ناشناخته در ایران و روم (بعنوان مراکز پرجمعیت) بدلیل تغییرات جوی و آب و هوای سرد پس از پدیده‌های طبیعی در دوره Late Antique Little Ice Age. و مصونیت سرزمین‌های دورافتاده و کم جمعیت و بدون مهاجرت.

همه اینها همزمان توانستند ایران را بی‌دفاع کنند و تازیان را مشتاق به غارت. این‌گونه است که حسین پس از مشارکت در قتل و غارت مردم تبرستان، در شب پایان زندگیش از پوشیدن لباس ایرانی (زیرپوش و شورت برای جلوگیری از آشکار شدن شرمگاه پس از اسارت و کشیده شدن روی زمین) می‌پرهیزد و آنرا ننگ خود می‌داند. و آقای علی پیشنهاد می‌دهد به عمر که فرش تاریخی و اثر هنری خسروی را تکه تکه کنند و بین‌شان تقسیم شود. حس ایران‌ستیزی که امروز به فرزندان ایرانیان نیز گسترش یافته.

همیشه باید به یاد داشته باشیم که اگر می‌خواهیم از استبداد دینی ساسانیان نام ببریم باید بپرسیم در مقایسه با چه؟ زیرا آزادی و استبداد به فراخور آگاهی و فرهنگ و تاریخ در همان دوره باید ارزیابی شود نه با آگاهی و فرهنگ و تاریخ امروز ما. سیستم اقتصاد فئودالی ساسانیان در امروز استبداد است و در آن دوره عین لیبرالیسم بوده. پادشاهی ساسانی عین دموکراسی آن دوره بوده در مقایسه با امپراتوری هم‌ترازش در روم نه با دموکراسی امروزی. 

دریغا که پادشاهی پهلوی با همان قوانین اسلامی (بخوان ایران‌ستیزانه) مشروطه نیز غنیمتی بود، و ریشه اصلی تباهی‌اش هم همان قوانین اسلامی شد. پهلوی شایسته‌ترین دوره ایران از ساسانیان تاکنون بوده و اگر مانده بود اکنون ایران همانا خودباوری و هویت ملی و جایگاه درستش را بازیافته بود، و شاید امروز من از بدگمانی و تحریف تاریخ ایران بر علیه مغ‌های زرتشتی افسرده نمی‌شدم. در یک صده اخیر برای برافراشتن پرچم کمونیسم بود که مانی و مزدک را توده‌ای‌ها بالا می‌کشیدند و اکنون برای آتئیسم. دریغا از ایران و ایران‌پرستی که اگر از آن نام ببری می‌شوی نژادپرست و شوونیست یا با لطف می‌شوی متوهم. 

خدای‌نامه

قلب و رگ و ریشه‌ی فرهنگ نامش زبان است. و استخوان‌بندی آن نیز هویت ملی است. زبان از واژه‌هایی ساخته شده که سلول‌های فرهنگ هستند. هر کدام آوایی دارند. آوای هر واژه اگر چم آن را ندانی بی‌ارزش است.

واژه‌ی درخت بی‌معنا است. تنها آنگاهی می‌فهمیم درخت چیست که در زیر سایه آن گرمای آفتاب تابستان را سر کرده باشی. یا در کودکی پشت تنه آن پنهان شده باشی. یا در جوانی بر آن تکیه زده و شیدا شده باشی. و آنگاه است که آوای واژه‌ی درخت می‌تواند چم خود را برای تو و یک ملت بسازد و در کنار هویت ملی، فرهنگ خود را بیابد.

 آنچه فرهنگ را می‌سازد، زبان همچون رگ و ریشه و قلب تپنده است. واژه‌ها سلول‌های آن هستند. هویت ملی در حکم استخوان‌بندی است که بدون آن، همانا فرهنگ سقوط می‌کند. و بدون مغز که سرگذشت و تاریخ رسای هر یک از نسل‌های گذشته را نگه می‌دارد، بزودی منحرف می‌شود، و از آن بدنه شاید تنها یک سری آوای نامفهوم بماند؛ گیرم نامش فرهنگ. همچون آنچه در ایران می‌بینیم که نارسا است. 

فیلم Tolkien را می‌دیدم. می‌اندیشیدم آنچه اروپایی‌ها را پس از هر بار افتادن و بر خاکستر نشستن دوباره برانگیخته، هیچ چیزی نیست جز یادآوری سرگذشت پیشینیان. سُرایش افسانه‌های باستانی، ساختن غرور ملی، با آرزوی سرفرازی دوباره و فداکاری برای یکدیگر. یادآوری سرگذشت خدایان‌شان. این بن‌مایه هویت ملی آنها با نگاه غرورآمیز به گذشته، بدون سرزنش از نژادپرستی است.

واژه لُرد را که نزد گذشتگانش‌شان به معنای ارباب و برده‌دار و خدایگان بود را هرگز تغییر ندادند، بلکه درک‌شان را از آن واژه تغییر دادند. آن هم تنها با ساختن داستان‌های تازه‌ای، که واژه لرد را بازسازی معنایی می‌کرد. اما برای ما که جدا مانده از فرهنگ خود بودیم، و گریخته از هویت ملی‌مان، خدای‌نامه را جایگزین کردیم و نوشتیم شاهنامه. و سپس ما که دیگر باور میهن‌پرستی و پادشاهی نداشتیم با تنها شاهان میهن‌پرست‌مان چه کردیم؟ آواره‌شان کردیم! زیرا نه چیزی از سرگذشت شاهان به یاد داشتیم و نه چیزی از واژه‌هایی که یادآور غرور ملی ایرانی باشد. به جایش تا چشم و گوش کار می‌کند پر شده از کینه‌های مقدس و سرزنش ایران پرستی.

آنجا که نظامی گفت: خدایا جهان پادشاهی تو راست، ز ما خدمت آید خدائی تو راست. گمان کردیم منظورش از خدا همان است که امروز می‌فهمیم. در حالی‌که همه تلاش زندگی نظامی به پاسداشت فرهنگ دیرینه ایرانی بوده. برای همین در ادامه خدا را اینگونه تعریف می‌کند: توئی برترین دانش‌آموز پاک، ز دانش قلم رانده بر لوح خاک. چو شد حجتت بر خدائی درست، خرد داد بر تو گدائی نخست. و اینها تعریف الله نیست. 

زامبی

هر بیمار نسخه خودشو داره. بیمار ۴۰ سال پیش از مرگ رهایی یافته بود و برخی حساسیت‌ها مانده بود و البته کهنه مشکلات روانی بر جای خود بود که با تجویز کار و سرمایه و آسایش و اعتبار و شخصیت در حال درمان بود. اما امروز بیمار ما زامبی شده. بخاطر همان کهنه مشکلات روانی. زامبی‌ها تنها باید کشته شوند. 

پنجشنبه، فروردین ۱۴

کامرانی

ترامپ از مردم ایران حمایت می‌کند. یا دست کم اینطور وانمود می‌کند. پرسش این است که ایرانیان در پاسخ چه باید کنند؟

گزینه گروه نخست: ایرانیان باید خودشان تلاش کنند و روی کمک کسی حساب نکنند. چون شاید ترامپ مردم ایران را بپیچاند. اصلا شواهد گذشته او همین را نشان می‌دهد. او همیشه از مذاکره با رژیم گفته و اگر منافعش تأمین شود دیگر به هیچ چیزی اهمیت نمی‌دهد. بنابراين دیری نیست که با رژیم مذاکره خواهد کرد و پس از دستیابی به نتیجه‌ی دلخواه دیگر فراموش خواهد کرد که چه بر سر مردم ایران می‌آید. و شاید حتی در ایران مردمانی باشند که در انتظار همین شرایط باشند، نه براندازی رژیم. در ایران گروهی هستند که اتفاقاً ثروتمند و دارای نفوذ خوبی در رژیم هستند و البته هرگز هم به دنبال دموکراسی و حقوق بشر نیستند. آنها خواستار ادامه همین رژیم هستند اما با رفتارهای نرمال. بنابراین خیانت ترامپ به ايرانيان در آینده محتمل، می‌تواند توجیه مردمی و مشروعیت هم داشته باشد. 

گزینه گروه دوم: ایرانیان بدون کمک ترامپ نمی‌توانند از شر این رژیم رهایی یابند. زیرا مردمی که در زیر سلطه همین رژیم تربیت شده‌اند توانایی فنی و دانش لازم برای انتخاب درست در یک شرایط سخت را ندارند. دیری نیست که رژیم پس از دیدن سقوط مشروعیت خود، با دست بردن به صندوق‌های رأی یا درست کردن یک انقلاب قلابی دیگر، همه چیز را به انحراف بکشاند. و آنگاه ایرانیان تنها می‌مانند، مانند سناریوهای چهل سال گذشته. پس آنها نیاز به کمک بیگانگان دارند. و این نباید برای‌شان ننگ و عار باشد. بعنوان یک راهکار توجیه‌پذیر، ایرانیان باید آن‌چنان از ترامپ حمایت کنند تا او چاره‌ای جز تلاش بیشتر «در چارچوب قوانین آمریکا» برای حمایت از منافع ايرانيان را نداشته باشد. گرچه او تا همین جا هم بسیار بیشتر از اوباما از حقوق بشر برای مردم ایران دفاع کرده. یا دست کم وانمود کرده. در حالی که اوباما بدون حمایت کردن از مردم ایران هم یک پرزیدنت نمونه بود. ولی ترامپ درحالی که می‌توانست همچون اوباما یا حتی دیگر پرزيدنت‌های جمهوری‌خواه آمریکا، با چالش کمتری دوره خود را پشت سر بگذارد به هر علتی دارد از ایرانیان حمایت. کارهایی را می‌کند که پیشینیانش نکرده‌اند.

بنابراین گروه نخست درست می‌گویند؛ نتیجه همان خواهد شد که آنها می‌گویند، اما یک شرط دارد؛ اگر ایرانیان از ترامپ حمایت نکنند او به محض برآورده شدن نیازهای خود از رژیم دست می‌کشد و ايرانيان را تنها می‌گذارد. پس اگر ایرانیان می‌خواهند آن‌چنان نشود، بهتر است با هر تلاشی از ترامپ حمایت کنند تا او وادار به ادامه پشتیبانی از ایرانیان شود. جوری که از دید مردم آمریکا راه دیگری جز حمایت از ايرانيان نداشته باشد. یا دست‌کم اگر ايرانيان را فراموش کرد، هزینه بیشتری در سیاست‌های داخلی آمریکا برایش داشته باشد. 

دشمن زندگی

مگر آن صد و بیست و چهار هزار فرستاده الله و یهوه و روح‌القدس کاری برای بهبود زندگی روی زمین کردند که این آخوندها کنند؟

کرونای چهل ساله

همونایی که چهل سال پیش اگر توی خونه هاشون میموندن امروز روزگار ما بهتر از کره جنوبی بود، حالا به ما میگن که تو خونه هاتون بمونید که کرونا نگیرید. بعد هم میگن شما که فرهنگشو ندارید، خودتون رو با کره جنوبی مقایسه نکنید!