تو اين سال 365 روزي اگر براي هر زن ايراني بخواهيم مناسبت جور كنيم، بطور متوسط براي هر زن ايراني بيش 5 مناسبت وجود داره. من حساب همهش رو كردم، اگر دوست داشتيد ميتونيد بشماريد. البته گفته باشم، بطور متوسط! سالگرد تولد، ازدواج، روز زن جديد و قديم، روز مادر جديد و قديم، هشتم مارس، روزهايي هم هست كه عموميت نداره، برخي براي سر كار رفتن هم سالگرد ميگيرند. بگذريم، منظورم اين بود كه پيش از هر چيز روز زن رو به تمام زنان و مادران ايران تبريك بگم، و آرزو كنم مادراني كه تك و تنها همهي سال رو با شوق ديدار جگر گوشههاشون سر ميكنند، بتونن امروز و امشب به آرزوي به حقشون برسن. گل لبخند و مهر قلبيمون رو از اونهايي كه شمع وجودشون براي ما سوده شده دريغ نكنيم. بعد هم اين آهنگ را با صداي Celine Dion تقديم ميكنم به جامعه نسوان وبلاگنويس. گرچه اصلا ربطي به موضوع نداره اما من خيلي ازش خوشم آمد. از اون آهنگهاييه كه تپش قلبم رو بالا ميبره، تنم داغ ميشه و پيشونيم خيس عرق. از سايت inspirationals.net
آدم عاقل خودش رو فريب نميده، جامعهايي كه با اين اصرار سعي ميكنه مناسبتهايي رو به جامعهي زنان اختصاص بده، از اختصاص مكانهاي زنانه گرفته تا روزهايي براي زنان، در واقع تمام تلاشش رو ميكنه تا آن 360 روز باقيماندهايي كه بيمناسبت، به نام مردان مهر و موم شده حفظ كنه.
I thought the sun rose in your eyes
And the moon and the stars were the gifts you gave
To the night and the empty skies my love
To the night and the empty skies
The first time ever I kissed your mouth...
I felt the earth turn in my hand
Like the trembling heart of a captive bird
That was there at my command my love
That was there at my command
The first time ever I lay with you...
And felt your heart beat close to mine
I thought our joy would fill the earth
And would last till the end of time my love
And would last till the end of time
نمى دانم تقصير هواست يا من هوائى شده ام كه دست و دلم به هيچ كارى نمى رود؛ دستم كه مى لرزد، دندان، بُن دندان و لثه بيش از يك ماه است كه ورم كرده و تا حالا مداواى دندانپزشك و زور آنتىبيوتيك هيچ دردى دوا نكرده (شبح مخوف Honoraire كه دندانهايش را مثل گرگ گرسنه اما خونسرد و پرحوصلهاى به هم مىسايد، بماند) خارش و آزار چشم هم ـ كه شايد از چرك ريشه دندان باشد ـ مزيد بر علت ـ همان حكم آبله فاطى خوشگله را دارد كه گل بود به سبزه نيز آراسته شد و بيشتر غُر بزنم و تكميلش كنم و بگويم آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى. آقاى شاهرخ خان كه در چسنالهدارى دست گداها را از پشت مى بندى: ننه من غريبم، ننه من غريبم! كله كار نمى كند، كله تخته، پهنِ مهر و موم است كه بوى پهن هم نمى دهد. نوعى مرگ يا دست كم خواب زمستانى مغز! انگار اين مغز گيج ضربهاى خورده و سحر شده و هر احساسى، شادى و رنج يا بيدار بودن، ديدن و نفس كشيدن را از دست داده است، مغزم نفس نمى كشد، سينه اش را از هواى باغ پر نمى كند. بهار را نمى بيند موش كور است، در سوراخى زيرزمين تپيده، روى سوراخ را برف انبوهى پوشانده و بيخ آن لانه، دخمه، گودال تاريك، آن مخفى گاه، مغز گرم و مرطوب است، خيال در آمدن، تكان خوردن ندارد، مثل حلزون. مغزِ بى فكر و بىحسّم را نمىشناسم، وِل معطلم. فقط ديشب كه با غزاله در T. N. P «ننه دلاور» برشت را ديديم حس كردم كه مغزم هنوز در خواب، در رخوتى سنگين و درمان ناپذير غرق نشده، و اگر هوائى تازه با فشار به جسم بيحال، به تنه لَختش دميده شود به خود مى آيد. حس كردم كه حس مى كنم.. درباره برشت، با همان عقيده هميشهگى از تأتر بيرون آمدم: عالى است ولى در حدّ انسان اجتماعى و دردهايش، انديشه و هنرش محدود است به خوب و بد و زشت و زيباى اجتماعى انسان و درون چنين دايره بسته اى ـ كه بايد محدوديت ديد طبقاتى از آدمى را هم به آن افزود ـ در چنين دايره اى تواناست ـ و ناچار محدود ـ برخلاف شكسپير يا مثلا سوفوكل به دردهاى وجودى انسان ـ به اينكه انسان بودن، دردمند بودن است ـ راه ندارد.
پيوست : اگر دوست نداريد دفعهي بعد كه به اينجا ميآييد اين آهنگ را بشنويد، ميتوانيد از سلكتور سمت چپ حالت بيآهنگ را از هماكنون انتخاب كنيد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر