تفاوت دو لبخند ؛ يك پيشنهاد و يك تفاوت ديدگاه
آياسپيهائي هستن كه فيلتر كمتري دارن، اما بهرحال گويا و حتي حسين درخشان رو فيلتر ميكنن. اما من كار ديگهاي ميكنم. شايد دارم تبليغ ميكنم، اما تا جائي كه من تو اين چند سال از اكانت ندارايانه استفاده كردم، از نظر سرعت، با وجود اينكه از همون سيستمهاي كند قديمي استفاده ميكنند (منظورم از سيستمهاي جديد همين كانكتهاي 56 كيلوبايتييه) اما باز هم خيلي خوب كار ميكنه. البته حتما فكر ميكني؛ خب اون هم كه فيلتر ميشه! آره، فيلتر ميكنه، خيلي هم زياد، اما بياثر. كانكتهاي ديگهاي كه من امتحان كردم، براي عبور از فيلترشون نياز به همين فيلترشكنها دارند، اما ندارايانه فيلترش خيلي بياثره. من الان سه ماهه كه با يك تغيير پراكسي، گويا رو كامل و به روز شده ميخونم، هيچ مشكلي هم با سايتهاي ديگه ندارم. فكر ميكنم ابتدائيترين و سادهترين و البته مؤثرترين راه براي عبور فيلتر، همين تغيير پراكسي باشه، كه البته در مورد اغلب اين آياسپيها الان كارآمد نيست، يعني من تا حالا با تغيير پراكسي فقط با اكانت ندارايانه تونستم عبور كنم، اگر هم در مورد آياسپيهاي ديگه چنين كاري انجام بشه، با پراكسيهاي پورت 8080 و 8000 و از همينها است كه هم پيدا كردنش سختتره و هم سرعت ارتباط رو به شدت پائين ميآره، اما براي ندارايانه بايد از پراكسيهاي با پورت 3128 استفاده كنيد تا جواب بده، كه من تا حالا نديدم سرعت اينترنت رو پائين بياره، و روش پيدا كردن اين پراكسيها هم خيلي سادهست. اگر دوست داشتيد ميتونم توضيح بدهم. اگر هم خواستيد از آياسپي ندارايانه استفاده كنيد، كارتهاي اينترنتي ساعتيشون خيلي گران هستند، اما اگر اكانت ماهانه بگيريد براتون ارزونتر تموم ميشه. بنظرم حسابي تبليغ كردم. من از وقتي كه يه كار موقت تو يكي از شركتهاي زير نظر ندارايانه داشتم، از اكانت اونها استفاده ميكنم. بهرحال اين وضعيتييه كه ما دچارش شديم، و فكر هم نميكنم فرقي داشته باشه كه ما دست به دامن آقاي حداد عادل بشيم (از اعضا هيئت امناي ندارايانه، و البته وزير اطلاعات زمان قتلهاي زنجيرهاي، كه اسم نكبتش هم يادم رفته، و خاتمي و مهاجراني هم هستند) يا اينكه به پاي آمريكا و صداش بيافتيم! واقعا فرقي هم ميكنه؟! دست به دامن قدرت شدن، فقط يك معني رو ميده؛ نياز. حالا ميخواد اين قدرت، بيگانه باشه يا آشنا. مهم اينه كه من و شما و ما به هدف و خواستهمون برسيم. هيچ توجه كرديد كه توي همين همايش مولانا و حواشي اون، اين همه كارشناس و عالم و دانشمند، اومدن و مهمترين حرفشون اين بود كه چرا مردم دنيا نميدونن كه مولانا ايرانييه؟! يعني حالا كه كسي مثل مولانا، كه شاهكارش اين بوده كه تونسته در عصر سنت، جهاني فكر كنه و زندگي، ما ميخوايم با همون فكر سنتي و بومي خودمون، و با يه برداشت كجفهمانه از مليت و فرهنگ، مولانا رو هر جور كه شده ايراني كنيم! حالا از طرفي هم يه عده كه به اين نكته توجه ميكنن، ميآن و در رساي مولانا حماسهها سر ميدن كه آقا غافليد از اينكه مولانا جهاني فكر ميكرد و جهاني شد. اما من ميگم؛ مگر ما نيستيم، خب ما هم جهاني هستيم و بايد از تمام مواهب اين دنيا بتونيم استفادهاي در حد خودمون داشته باشيم. ما كه زندهايم، ايرانيايم، مولانا كه مرد، جهانيست؟! همهي ما جهاني هستيم و اين حق ماست. الان ديگه زمانهاي نيست كه كسي مثل مخملباف يا كيارستمي مجبور باشن براي كار هنري درون مرزهاي كشور متبوعشون (و شايد حتي نامطبوعشون، كه حق هم دارن) كار كنن، مثل خيليهاي ديگهاي كه مهاجرت ميكنند و بنام فرار مغزها ميشناسيم. خب اين كمك خواستن از بيگانه، در دهكدهي جهاني، اصلا به معني خيانت و زبوني نيست. اينها معانيايي بودن كه براي نسلهاي پيش از ما مفهوم و اعتبار داشت؛ انسانها رو با عقيده و اراضيي مايملكشون، كه نشان دهنده مليتشون بود ميشناختن، (عقيده، جايگاهشون رو در آسمان ميساخت و ملك، موضعشون رو در زمين) ولي ما كه اينطور فكر نميكنيم! اگر قديميها رو با عقيده و مليتشون ميشناسيم، بايد نشون بديم كه در مورد ما اين برداشت اشتباهست؛ آسمان مال من است، و زمين نيز! ما انسان هستيم و انسان به خوديي خود داراي ارزش و اصالت. ما حق داريم از تمام ابزارهايي كه براي بهتر شدن زندهگيمون در جهان شناخته شدهي اطرافمون وجود داره استفاده كنيم، و اين كاملا طبيعي و منطقييه، حالا اين ابزار ميخواد بيگانه باشه يا آشنا، تفاوتي در ارزش كار نداره. (يعني معياري براي ارزشگزاري نيست)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر