سه‌شنبه، مهر ۲۹

دنياي واقعيت و مجاز

بشر هميشه‌ي تاريخ در آرزو دستيابي به دنيايي غير از آنچه هست، بوده. دنيايي كه بتواند كارهايي كه در دنياي واقعي براي‌ش غير ممكن و يا زشت و ناپسند است، و يا باعث كدورت خاطر اطرافيان مي‌شود، و كلاً پندار و گفتار و كرداري كه با وجود جالب توجه بودن براي خودش، جامعه‌ي واقعي آنها را نمي‌پذيرد، و خلاف قانون يا عرف مي‌داند، انجام دهد. اين نياز ذاتي انسان است، و نمي‌توان آنرا به حساب ذهن افسانه‌ساز، يا روح عصيان‌گر و پليد يك يا چند فرد گذاشت.

برخي ــ و اغلب ما شرقي‌ها ــ اين نياز دروني را در اين دنياي واقعي، برآورده نشده فرض مي‌كنند. يعني اين احساس را به دنياي پس از مرگ حواله مي‌كنند. در واقع نوع بشر با اين احساس مي‌خواهد تقابل و تناسبي ميان آنچه واقعيت دارد و آنچه غير واقعي است (و نه لزوماً حقيقي) برقرار كند، تا شناخت بهتري از دنياي واقعي بدست بيآورد. و اين هم در ذات انسان نهفته است كه هيچ پديده‌اي را نمي‌تواند بدون مقايسه و تناسب، براي خود تفهيم كند. دنياي انسان‌ها، دنياي نسبيت‌ها و دو دوئي ها است.

من كاري به دوگانه‌ي «دنيا ــ آخرت» ندارم، حرف‌م از دوگانه‌ي «واقعيت ــ مجاز» است. ما براي واقعيتي كه در اطراف‌مان لمس مي‌كنيم، درباره‌اش فكر مي‌كنيم، با هم گفت‌وگو مي‌كنيم، با هم مشاركت داريم و كاري را به سرانجام مي‌رسانيم، اختلافي پيدا مي‌شود و دعوا مي‌كنيم و شايد هم كسي كشته شود، بخاطر منافع گروهي از انسان‌هاي درون‌مرزي يا فرامرزي كه به هر علت تعلق خاطري نسبت به هم دارند با گروه ديگري وارد جنگ مي‌شويم و از تمام ابزارهاي انساني و غير انساني براي سركوب و انهدام گروه مقابل استفاده مي‌كنيم، و خلاصه اينكه تمام آن دنيايي كه تاكنون در آن خصائل نيك و بد خود را بروز مي‌داديم، نياز به دنيايي در مقابل‌ش داريم، تا از اين پس با مقايسه‌ي صفات اخلاقي و خصوصيات فردي خود در اين دو دنيا ــ واقعي و مجازي ــ، به حساب سود و زيان عملكرد خود بپردازيم، و از اين روش براي بهينه كردن دنياي واقعي خود، و شناخت بهتر و كامل‌تر از آن، دست‌يابيم.

پس از رونق اينترنت در تمام دنيا، برخي محققان و دانشمندان علوم انساني و ارتباطات، از دنياي مجازي‌اي حرف زدند كه حتي براي من و شما بعنوان كاربر اينترنت، چندان قابل توضيح و معرفي نبود، اما اكنون با وجود پديده‌ي همه‌گير و فراهم وبلاگ، كاملاً مشهود و قابل بحث و بررسي شده. همه روزه مي‌بينيم كه در وبلاگ‌ها از اصطلاح «دنياي مجازي» استفاده مي‌كنند، و از آن بعنوان دنيايي «در تناسب با واقعيت»، و براي ايجاد دوگانه‌ي «مجاز ــ واقعيت»، نام مي‌برند. من معتقدم اين دنياي مجازي روز به روز به نسبيت خود با دنياي واقعي توسعه خواهد داد، و ما ايراني‌ها بعنوان مردماني كه داراي دنياي واقعي‌اي بي‌شباهت به دنياي واقعي ديگر ملل هستيم، بايد دنياي مجازي‌اي متناظر با آن بسازيم، كه شايسته‌ي معرفي ما بعنوان «جامعه مجازي ايرانيان» باشد.

در اين جامعه‌ي مجازي همه چيز مستند به واقعيتي در همين دنياي مجازي است. يعني كسي كه فعلي خلاف در جامعه‌ي مجازي انجام داده، نبايد در دنياي واقعي مجازات شود، و برعكس. و يك شخصيت مجازي مي‌تواند داراي صفات نيك و بدي باشد، سواي از شخصيت واقعي‌اش. يعني من مي‌توانم در جامعه‌ي مجازي دوستاني داشته باشم كه هيچ شباهتي به دوستان دنياي واقعي‌ام ندارند، و حتي در مقابل آنها باشند. اما با تمام اين هويت سازي‌هاي مستقل و آزاد، باز هم ما نمي‌توانيم دنياي مجازي خود را بي‌تناسب با دنياي واقعي‌مان خلق كنيم.

اين دو گانه‌ي «شخصيت واقعي ــ شخصيت مجازي»، مطلقاً حاكي از يك انسان دو شخصيتي نيست. آن «چند شخصيتي» كه يك بيماري رواني محسوب مي‌شود، تحت شرايط محيطي خاصي كه در كودكي براي فرد پيش مي‌آيد، بروز مي‌كند، و در ناآگاهانه است، اما «شخصيت مجازي ــ واقعي»، اولاً محدود و دوماً آگاهانه است. ممكن است يك فرد مبتلا به اين بيماري، اين واكنش‌هاي بيمارگونه را در دنياي مجازي هم بروز دهد.

اين زندگي در جامعه‌ي مجازي، و پايه‌ريزي يك شخصيت مجازي براي خودمان، كمي پيچيده است و براي تكامل آن نياز به زمان داريم، دقيقاً مثل شكل‌گيري شخصيت واقعي‌مان. با كمي دقت در تقابل‌ها و تناسب‌هاي اين دو دنيا، مي‌توانيم برداشت بهتر و كامل‌تري نسبت به شخصيت واقعي‌مان برسيم، و اين سبب رشد و تكامل ما خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: