یکشنبه، شهریور ۱۶

زهر استعفاء خشك شده

همه فكر مي‌كنن نوشتن براي حفظ كردنه، و گفتن هم براي عمل كردن. اما اصلا اين‌طور نيست؛ گرچه نويسنده انگيزه‌اش از نوشتن نگهداري اون مطلب باشه، اما واقعيت اين‌طور پيش نمي‌ره. تجربه نشون داده نوشتن براي فراموش كردنه، و گفتن هم نه براي جزم كردن عزم براي عمل، كه بيشتر براي تشكيك در اراده‌ست.

روزي كه مقاله‌ي معروف عبدي در روزنامه‌ي نوروز درباره استعفاء دسته‌جمعي اصلاح‌طلبان آن جنجال‌ها را بپا كرد، و تا حالا هم ادامه دارد، بايد فكرش را مي‌كردند كه اين حرف‌ها باعث از بين رفتن اراده و صلابت در عمل آنها خواهد شد. تا آن‌روز همه در فكرشان اين فرجام را محتمل مي‌دانستند، اتفاق غيرمنتظره‌اي نبود، مردم عادي هم فكرش را مي‌كردند، اما حرفي نبود، كسي ابراز مخالفت يا موافقت نمي‌كرد، و در واقع اين سكوت درصد احتمال وقوع چنين راهبردي را همان‌طور بالا نگه مي‌داشت. اما عبدي با انتشار آن مقاله تب بحث و گفت‌وگو درباره استعفاء را به نهايت خودش رساند و در مقابل احساس اراده و انگيزه براي عمل كردن به اين نظريه را در حد اعتدال برد. تا حدي كه كسي نمي‌پرسيد: كي؟ همه مي‌گفتند: چرا؟ چگونه؟

هیچ نظری موجود نیست: