پنجشنبه، اردیبهشت ۱۰

سنت بي شكل ايرانيان

بارها در خلال نوشته‌هايم، اين نكته را سنجيده‌ام كه ما ايرانيان هيچ تفاهمي بر سر فرهنگ و سنت و تاريخ ملي‌مان نداريم. اغراق نيست اگر بگويم تنها ملتي هستيم كه مليت نداريم! اما چند روز پيش مقاله‌اي خواندم در شرق از محمد قوچاني، در باره‌ي آخرين كتاب سيد جواد طباطبائي، كه در آنجا از قول طباطبائي، گلايه داشت از سنت‌گرايان ــ يا همان روشنفكران ديني ــ كه اين‌ها «نه تنها [...] از فهم سنت هاي خود عاجز شده اند بلكه در شناخت تجدد نيز به تبع آن به بيراهه رفته اند». و در جاي ديگر تعريف طباطبائي از روشنفكر ديني را «آگاهي توام از سنت و تجدد» بيان مي‌كند. من نمي‌دانم آقاي طباطبائي چه تعريفي از سنت دارد ــ كه بايد كتاب‌اش را از نمايشگاه كتاب امسال بخرم تا بدانم ــ اما آنچه تا امروز از فرهنگ تاريخي و سنت‌هاي برآمده از دل آن باور داشتم، اين بود كه هيچ عادت رفتاري و فكري و فرهنگي و سنت تاريخي‌ي قابل جمع با ديگر عناصر تاريخي‌ي ايران وجود ندارد، و يا لااقل كمتر چنين سنت‌هاي متمركزي كه پشتيبان هم باشند در مقابل تهاجم‌هاي فرهنگي وجود دارد. مي‌دانيم ويژه‌گي سنت‌ها ــ كه همانا موجب حفظ و ديرپائي‌ي آن‌ها مي‌شود ــ در تشكيل يك اقليم فرهنگي‌ي منسجم و متمركز است، كه هرگاه ضربه‌اي به جزئي از شالوده‌ي آن وارد شود، اجزاء ديگر در بازتوليد و ترميم آن همت مي‌كنند. اين ويژه‌گي بارز يك فرهنگ سنتي است. اما ايران چه؟

به‌قول آقاي ميرفطروس؛ تاريخ ايران، تاريخ ايل‌هاست نه تاريخ آل‌ها! واقعيت هم همين است؛ چيزي كه بتوان به‌عنوان يك عنصر فرهنگي بازمانده از تاريخ ايران ــ يعني تمام اقوام ايراني‌تبار ــ و در واقع يك سنت فرهنگي، بر آن انگشت گزاشت، وجود ندارد، تا كسي بخواهد از سنت‌هاي فرهنگي‌ي ايرانيان فهم جامع و مانعي حاصل كند. حال چه‌گونه آقاي طباطبائي از سنت و تجدد به چنين قابليت فهم بالائي رسيده‌اند، من نمي‌دانم! البته خب، لازم است كه تعريف ايشان از سنت را هم دانست. آن‌چه تا امروز از سنت مي‌دانستيم كه همانا تشكل و انسجام و جزميت آن بود، در تاريخ و فرهنگ ايرانيان يافت نمي‌شود، باقي‌اش نمي‌دانم چيست! تاريخ ايران بي‌شكل است و محتوايش متغير، در نزد هر پژوهش‌گري. براي همين هم اين‌قدر اختلاف وجود دارد ميان آگاهان.

منابع:
»»تاريخ ايران، تاريخ ايل‌هاست، نه تاريخ آل‌ها ؛ علي ميرفطروس
»»رساله فيلسوف تنها : آخرين كتاب سيد جواد طباطبائي ؛ محمد قوچاني ؛ شرق

هیچ نظری موجود نیست: