اگر حداقلي از علم شيمي آگاه باشيم، متوجه ميشويم كه يك دانشمند شيمي وقتي ميخواهد با تركيب دو ماده شيميائي به مادهي تازهاي برسد، فقط تركيبات شيميائيي آن دو مادهي اوليه براياش مهم نيست، بلكه هر دو مادهي مشخص در شرايط محيطيي متفاوت ممكن است، مواد مختلفي را پديد آورند، و اين كاملا طبيعيست. يعني هم بايد شرايط دروني يك تركيب و فعلوانفعال شيميائي را لحاظ كند، هم شرايط بيروني و محيطي. دگرگونيهايي كه در جامعه انساني در طول تاريخ شكل ميگيرد هم به همين صورت است؛ وجود دو فرهنگ آماده براي آميزش و گفتوگوي سازنده كافي نيست، بلكه بايد شرايط تاريخي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي هم فراهم باشد. چند روز پيش گفتم؛ در تاريخ ايران نخبهگان و دانشمندان و دردشناسان كم نبودهاند، و همه هم بهاندازهي تمام همقطارانشان در ديگر تمدنها براي پيشرفت و سربلنديي اين سرزمين تلاش كردهاند، اما زحماتشان يكصدم آنها هم نتيجهبخش نبوده، و اين بهخاطر شرايطيست كه بر تاريخ ايران سايه افكنده؛ همان شرايط محيطي.
امروز هم ما خارج از اين شرايط محيطي نيستيم. بعضي وقتها خبرها و تحليلهايي ميخوانم كه زبانام قفل ميشود. نميدانم چه بگويم و از كدام درد بنالم؟! بعضي وقتها ميگويم؛ چه گناهي كردهايم كه در اين شرايط محيطي دنيا آمديم؟! بعد ميگويم؛ اين تاريخ تاريك و پرطنش و فرهنگ فكرگريز و انديشهكش و جامعهي تنپرور و خودآزار، از گناه ما نيست، گناه ما اين است كه هرگز نميتوانيم آگاهانه گناه كنيم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر