مرتضي پاريزي: مسئلهي اصلي براي بازماندهگان حادثه، زنده ماندن و جان بهدر بردن نيست، براي كسي كه حتي تا صد عضو خاندانش را از دست داده است، ممكن است در آيندهاي دور، اميدي براي بهبود داغ و زخم باشد، اما باور كنيد، تكيه كلام عمده بازماندهگان در كوچه پس كوچههاي بم، آرزوي مرگ است و مرگ.. از زني كه خاك بر سر ميريزد و ضجه ميزند تا معلمي كه يله و تنها، حتي روياش نميشود براي گرفتن كرايهي راهش تا مركز استان، به كسي التماس كند.
ميدانيم و كاش باور كنيم براي كسي كه هستياش را از دست داده است، نفس كشيدنِ تنها، شوقي بر نميانگيزد...مهمتر از همه كارهائي كه تاكنون شده است، برنامه ريزي براي تداوم كمكها و تزريق اميد به آينده در دلهاي پاره پارهاي است كه نه تلويزيوني دارند براي ديدن اخبار بشردوستيهاي داخل و خارج و نه حوصلهاي دارند براي شنيدن بوق و كرناهاي برخي مدعيان...
براي آنان كه هنوز ميتوانند نفس بكشند؛ ادامه تحصيل فرزندشان در مدرسه، يافتن سرپناهي براي زندگي و بهرهمندي از حداقل امكانات زيستن، رويائي دور و دير است و كمترين همت ما و شما ميتواند تقويت اين خردك اميدهاي جامانده در خرابههاي بم باشد. [ادامه مطلب]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر