چهارشنبه، خرداد ۲۴

کی تموم می شه؟

بعد از يک سال و اندی بالاخره خدا بخواد تموم می‌شه! فردا! فردا قراره پروژه بزرگ مجتمع بوعلی رو تحويل بديم. جائی که پيمانکار کل می‌گه اينجا آلکاترازه! هر کی بیاد رفتن نداره.

اما آيا واقعا تموم می‌شه؟ وقتی با وجود همه‌ی کار زياد و سختی که می‌کنم هشتم گرو نهمه، نوميد می‌شم. وقتی به رنج علی و ميلاد نگاه می‌کنم، رنج می‌کشم. وقتی خسته‌گی‌ی آقا تهرانی رو می‌بينم خسته می‌شم. وقتی افسرده‌گی‌ی آقا ابراهيمی رو می‌بينم از نفس می‌افتم. وقتی هراس و دو دلی خانم خادم رو می‌بينم دلهره می‌گيرم. وقتی پول دوستی‌ی نوری رو می‌بينم غصه می‌خورم. وقتی جوونايی رو می‌بينم که به دنبال کار کمتر و سود بيشتر هستند، فکر می‌کنم نبايد دنبال تموم شدن چيزی باشم. فکر می‌کنم من در همين رنج‌ها زنده بودنم زنده‌گی می‌گيره.

پس می‌گم: هرگز تمام نشو زنده‌گی!

هیچ نظری موجود نیست: