I Sure, We Dont Find Any Things In This Dark Ages!
شب در آن گنبد سر تو سیه چاله ببینی و مرا گم خواهی کرد از درونش به درآ که در آن «هیچ» تو انباشتهای صبحگاهان که به چشمت نور گشایی چشم تاب ندارد، به درون باز بگردد گویی که فلک را، در گنبد سر بازگشایی در همان گنبد سر، که اصوات دعا میپیچد